کتاب «حکمت نامه سالمند» با 14 فصل که حاوی 14 رهنمود، اگرچه توصیه هایی برای زندگی سالمندان است ولی در حقیقت «اندرزنامه جوان» نیز هست.
به گزارش پایگاه فکر و فرهنگ مبلغ، کتاب حکمتنامه سالمند به قلم مرحوم آیت الله محمد محمدی ری شهری به عربی نوشته شده و عبدالهادی مسعودی آن را ترجمه کرده است.
این کتاب گامی است نو در این جهت، و تلاشی است در جهت ارائه ره نمودهای حکیمانه قرآن و اهل بیت(ع) با نظمی نوین در باره بهداشت روان سالمندان از منظر قرآن و حدیث، که همراه با نکاتی آموزنده از شماری از سالمندان نمونه گرد آمده است. به امید آن که از جذّابیت لازم برای بهره مندی سالمندان گران قدر، برخوردار باشد.
گفتنی است سالمندان و کسانی که با آنان ارتباط دارند، مخاطب اصلی این حکمت نامه هستند؛ ولی مطالعه آن برای جوانان نیز لازم و ضروری است؛ زیرا سالمندانی می توانند بیشترین بهره برداری را از نعمت سالمندی خود داشته باشند که زمینه آن را در جوانی فراهم کرده باشند. به سخن دیگر، حکمت نامه سالمند، «اندرزنامه جوان» نیز هست و فصل دوم این حکمت نامه به همین موضوع اختصاص یافته است.
شایان ذکر است آنچه در این حکمت نامه آمده، متن مهم ترین ره نمودهای قرآن و حدیث در باره سالمند است و تردیدی نیست که هر بخش از این ره نمودها، می تواند زمینه تألیف کتاب یا مقاله ای مستقل در باره مسائل مختلف مرتبط با سالمندان باشد. از این رو امید می رود این مجموعه، نه تنها برای سالمندان، بلکه برای پژوهشگران و همه کسانی که به گونه ای در امور مربوط به این قشر آسیب پذیر فعّالیت می کنند، مفید و کارساز باشد.
نویسنده در ابتدای کتاب، اثر خود را اینگونه معرفی کرده است:
کتاب حاضر در یک نگاه
کتاب حاضر رهنمودهای اسلام را در باره سالمندی، در چهارده فصل سامان داده است. نگاهی گذرا به محتوای این فصول داریم:
یک. نعمت عمر طولانی
در فصل اول به نعمت طولانی بودن عمر، فضیلت آن و دعا برای آن پرداخته شده است. بر پایه احادیث این فصل می توان عمر طولانی را نعمتی گران قدر و نه باری گران سنگ دید. تنها شرط برای نعمت بودن و فضیلت داشتن عمر، سپری کردن آن در کارهای خیر و رضای خدا است. گفتنی است بر پایه برخی احادیث، می توان با بر جا نهادن صدقه های جاری مانند فرزندان صالح یا علم مفید و نیکی های بسیار، عمر خود را با وجود محدودیت آن، گسترش داد و درازا بخشید. این، بِدان معناست که فزونی و طولانی تر شدن عمر، تنها به معنای افزون شدن شمار سال های زندگی نیست؛ بلکه می توان با نیکی و احسان، بر ژرفای عمر و نتیجه حاصل از آن افزود.
دو. زمینه سازی برای سالمندی بهتر
در این فصل، زمینه چینی برای داشتن یک سالمندیِ بهتر و موفّق توصیه شده است، مانند:غنیمت دانستن جوانی و به کارگیری همه توان در این دوره برای یادگیری، نیکوکاری و عبادت.
سالمندی موفّق از دیدگاه سازمان بهداشت جهانی تنها بیمار نبودن و تن درست بودن نیست. سالمندی موفّق، ترکیبی از تن درستی، قدرت تولید و مشارکت، قدرت انطباق و داشتن استقلال است.علم اندوزی و کار و تلاش در روزگار جوانی به این همه کمک می کند. همچنین داشتن سبک زندگی صحیح در همه عرصه ها از خوردن و آشامیدن و ورزش کردن تا مطالعه و تفریح و ارتباطات سالم اجتماعی همه می توانند زمینه داشتن یک سالمندی خوب و موفّق را فراهم آورند. روشن است که داشتن عادت های خوب رفتاری و خلق و خوی خوش مانند بردباری، مدارا ورزیدن، نرم خویی، عفو و گذشت، تساهل و همراهی در تعامل های میان فردی، و اتّکال همیشگی به مبداء قدرت هستی، یعنی خدای قادر متعال، به ما کمک می کند که چشم به راه یک سالمندی خوش و موفّق باشیم.
سه. برکات عمر طولانی
فصل سوم بر این نکته تاکید می کند که سالمندی، نه یک ضعف و نقص، بلکه زمینه تحقّق بسیاری از نیکی هاست. مسلمان سالمند، در پرتو نور الهی می درخشد و هر موی سپیدی که بر سر و روی او می روید، بر وقارش می افزاید. هر سال که از عمر سالمند مطیع خدا و نیکوکار به مردم می گذرد، بر درجات قربش به خداوند افزوده می شود و اسباب رهایی اش از آتش، بیشتر فراهم می آید تا آن جا که ممکن است او را بی حساب به بهشت درآورند. طولانی شدن عمر، استواری در باورها را برای سالمند به ارمغان می آورد. تجربه های مستمر و مکرّر نیز رای و حدس سالمند را از خطا دور و آن را به واقع و صواب نزدیک می کند. از این رو امام علی(ع) ـ که تندیس خردورزی و قدرت و چالاکی جسمی است ـ رای سالمند را دوست داشتنی تر از جولان جوان می خواند. بدین سان، شگفت نیست که هر سالمند درستکار، مایه برکت جامعه خویش می شود و مانع نزول عذاب الهی.
چهار. عوامل طولانی شدن عمر
بر پایه مطالب فصل دوم و سوم، عمر طولانی و سالمندی، نعمت گران بهایی است که کوشش برای به دست آوردن آن را منطقی می کند. طبیعی است که تحصیل زمینه ها و اسبابی که بر عمر ما می افزاید نیز نیکو و عاقلانه است. خوش بختانه در احادیث متعدّدی، به عوامل طولانی شدن عمر اشاره شده است. این عوامل را در چند بخش بر می شمریم:
بخش یکم: عوامل اخلاقی
توبه و تقوا، خوش نیّتی، نیکی به پدر و مادر و خانواده و بویژه صله رحم و نیکی به خویشان، احسان و صدقه دادن بویژه پنهانی، خوش خویی و خوش همسایگی و آزار ندادن دیگران، راستگویی و تکریم بزرگ سالان، شکرگزاری فراوان، از جمله عوامل اخلاقی عمر طولانی هستند.
بخش دوم: اعمال عبادی
برخی طاعات نیز در داشتن عمر طولانی مؤثّرند. کامل و فراوان وضو گرفتن، طول دادن رکوع و سجود نماز، زیارت مرقد شریف امام حسین(ع)، حج و عمره های پیاپی، نماز گزاردن در مسجد سهله، خواندن سوره توحید در پی هر نماز، خواندن سوره های آغاز شده با «قل» و دعا کردن نیز از عوامل عبادی طول عمرند.
بخش سوم: امور بهداشتی
برخی کارهای بهداشتی نیز بر طولانی شدن عمر انسان، اثر دارند مانند شستن دستها پیش از غذا خوردن، طول دادن نشستن بر سر سفره، غسل کردن با آب گرم، خوردن سیب در سحر، خوابیدن بر سمت چپ بدن، خوردن زودهنگام صبحانه، به پا کردن کفش خوب، ازدواج با دختر باکره و کاستن از آمیزش جنسی، کم خوردن و چیدن ناخن در هر جمعه.
بخش چهارم: رعایت این امور
برخی امور پراکنده دیگر نیز از جمله عوامل طولانی شدن عمر ذکر شده اند مانند نبریدن بدون ضرورت درختان سبز و زنده و بدهکاری اندک. وام و بدهی، باری سنگین بر انسان است که پشت آدمی را خم می کند و موجب تشویش روانی اوست. باری بر روان انسان و فرساینده آن.
فصل پنجم: عوامل کوتاه شدن عمر
با پذیرش نیکو بودن عمر، بدیهی است که کوتاهی عمر، گونه ای خسارت است. کوتاهی عمر، زمینه اکتساب آخرت و فرصت توشه اندوزی برای قیامت را از انسان می گیرد. از این رو نیاز است عوامل کوتاه شدن عمر را بشناسیم تا از آنها بپرهیزیم. گناه و ستم، به گونه کلّی از اسباب کوتاه شدن عمر هستند؛ امّا برخی احادیث به گناهان خاصّی اشاره نموده و بر پیامد زیانبار آنها در تاثیرشان بر عمر آدمی تاکید کرده اند. در احادیث متعدّدی، نافرمانی پدر و مادر، صله رحم نکردن و بریدن از خویشان، ادّعای نابه جای امامت، زنا و ترک نیکوکاری از عوامل کوتاهی عمر شمرده شده اند بخش مهمّی از گناهان در همان روزگار جوانی روی می دهد؛ از این رو از همان اوان نوجوانی باید هوشیار بود تا به دامان شیطان درنغلطیم و یا از دام او برهیم تا به سالمندی و پیری در اطاعت خداوند برسیم؛ فرصتی خدادادی برای پا نهادن در سفری به سوی بی نهایت.
فصل ششم: حقوق سالمند
یکی از مشکلات جامعه سالمندی، محرومیت تدریجی آنها از حقوق خویش است. سالمندان به تدریج کنار زده می شوند، مراقبان آنها از فشار کار به تنگ می آیند و دلسوزی خویش را از دست می دهند و حرمت سالمندان را زیر پا می نهند. با آنها مخالفت می شود و گاه کوچکترها خود را بر ایشان مقدّم می دارند. فقر و پریشان حالی نیز در موارد بسیاری، دامنگیر سالمندان می شود و همزمان با افزایش هزینه های مراقبتی و درمانی، کاهش چشمگیری در درآمد آنان روی می دهد. این مشکلات، جدا از بی احترامی های گاه و بیگاه نسل جوان به ایشان است که عرصه را بیش از پیش بر سالمندان تنگ می کند.
فصل ششم، توصیه های دینی را در این باره گرد آورده است. تکریم و احترام نهادن به سالمند، نیکی و مهربانی با او، مقدّم داشتن او در سخن یا پیش نماز شدن، جای دادن به او در مجلس و پرهیز از بی اعتنایی به او، از حقوق تأکید شده سالمند در احادیث است.
نکته جالب توجّه، «حق بازنشستگی» است که امام علی(ع) بر آن تاکید ورزیده است؛ مساله ای که می تواند بسیاری از نگرانی ها و تشویش خاطر سالمندان بازنشسته را بزداید. در صورت برقراری حقّ بازنشستگی کافی، نیاز اقتصادی سالمندان به خانواده و فرزندان و خویشان و دوستان، بر طرف می شود و آنان ناگزیر نخواهند بود دست نیاز به سوی کسانی دراز کنند که روزی، خودشان متکفّل روزی و ساماندهی آنان بوده اند.
فصل هفتم: رعایت حقوق پدر و مادر
به گونه رایج، با بزرگ شدن انسان، پدر ومادر او نیز پا به سن می گذارند و وارد دوره سالمندی می شوند. پدر و مادر، خود، احترام جداگانه ای دارند و تکریم آنان، مشروط به سالمند شدن آنها نیست، امّا اگر دوران سالمندیِ آنان را نیز درک کردیم، مأموریم ایشان را بیشتر تکریم کنیم، به آنان احسان کنیم، از آزار ایشان بپرهیزیم، با ایشان اُنس بگیریم و برای ایشان و بویژه مادر، همدمی نیکو باشیم. در این صورت است که می توانیم در سالمندی خود، متوقّع باشیم که فرزندان ما نیز به فکر ما باشند و حقوق ما را رعایت کنند. فصل هفتم این حقوق را گوشزد کرده و در پایان، پاداش احسان به پدر و مادر را از زبان اهل بیت(ع) بیان نموده است.
فصل هشتم: بایسته های سالمند
افزون بر اطرافیان و خویشان سالمند، او خود نیز وظایفی بر عهده دارد. فصل هشتم، مهم ترینِ این وظایف را بر شمرده است. نخست، این که: سالمند، ارزش باقیمانده عمرش را بشناسد؛ عمری که برای یک لحظه آن نیز نمی توان قیمتی را تعیین کرد. همچنین او باید موی سپید پیدا شده در سر و روی خویش را پیک مرگ ببیند و از مرگ های ناگهانی عبرت بگیرد. این نگاه زمینه افزودن بر مراقبت او از خویش و اعمال خود و جبران آن چه را تباه کرده است، فراهم می آورد. سالمند، تنها نباید به گذشته خویش بنگرد. او وظیفه دارد با تدبیر درست، آن چه از خود بر جای می گذارد، ساماندهی کند. سفارش ائمه(ع) به وصیّت کردن و نگاشت و نگاهداشت وصیّت نامه، برای این است که اموال شخصی هر کس با دارایی های دیگران که در اختیار او هستند، در هم نیامیزد، بدهی و بستانکاری و حق و حقوق هر کس معیّن باشد، حقّی از کسی تباه نگردد و آن چه را یک سالمند در طول سال ها تلاش خویش به کف آورده است، با بی تدبیریِ احتمالیِ فرزند و شریک و دوست هدر نرود. در این صورت، می توان برای دیدار خدا در رستاخیز، آماده شد؛ رستاخیزی که فرجام و سرنوشت قطعی همگان است.
نیکوست به این نکته توجّه داشته باشیم که برخی احادیث، عمر معمولی امّت محمد صلی الله علیه و اله را حدود هفتاد سال دانسته اند و مشاهده سرگذشت افراد نیز نشان می دهد که شمار افراد هشتاد و نود ساله بسیار کمتر از دیگران است. آری، سالمند باید با توجّه کامل به فرجام زندگی، بخشی از زندگی خود را به راز و نیاز با خدا اختصاص دهد و از خویش و کرده های خود، و از پیری و پیامدهایش سخن بگوید و با اعتراف به خطاهایش، آمرزش گناهانش را از خدای مهربان بطلبد. خوش بختانه در برخی دعاها و مناجات های نقل شده از اهل بیت(ع)، این همه مد نظر بوده که بخشی از آنها در پایان فصل آمده است.
فصل نهم: ناشایسته های سالمند
سالمندان از کارهایی نیز باید بپرهیزند. شایسته نیست او از فراگیری و آموختن، خجالت بکشد و از آن دست بردارد. نیز برای یک سالمند، ناشایست است که آفریدگار خود را آن گونه که باید نشناسد یا نتواند نماز خود را درست و کامل به جای آورد. همچنین ادامه دادن به گناهان خود و دست نکشیدن از آنها، خود را مانند کردن به جوانان، کارهای نابخردانه و رفتار کودکانه داشتن، بخل ورزیدن در باره مالی که به زودی از آن جدا خواهد شد، به تاخیر افکندن توبه و تدارک و جبران نکردن گذشته ها نیز کارهایی ناشایست اند که انجام آنها از سوی سالمند بر زشتی آنها می افزاید. سالمند نباید خود را از پیامدهای پیری مصون بداند و بخواهد با کندن و زدودن موی سفید خود، به جوانی پس بنشیند یا این که آرزوی مرگ کند و از پیری بگریزد. این نکته آخر باید در مرگ ترحّمی (اتانازی)در نظر باشد. ما باید بدانیم که فزونی رنج، فزونی پاداش را در پی دارد و از آن جا که رنج، هرچه به درازا بکشد، موقّت است و پاداش، هر اندازه اندک باشد ابدی است، پس هیچ گاه نباید با آرزو کردن مرگ، خود را از خیری فراوان و همیشگی محروم بداریم. در فصل نهم، ناشایسته های سالمند، به تفصیل گرد آمده است و حتّی به پرهیز از خوردن شام چرب نیز گوشزد شده است؛ دستوری که پزشکیِ جدید نیز بر آن تأکید دارد.
فصل دهم: احکام سالمند
فصل دهم، چهره ای فقهی دارد. نیاز به این فصل از آن روست که سالمندان به تدریج توان انجام اعمال عبادی را به شکل اصلی خود از دست می دهند. از این رو، شارع حکیم و مهربان، برخی وظایف را از دوش سالمندان برداشته است. در برخی دیگر نیز صورت عمل و یا عبادت را تغییر داده یا عبادت دیگری را جانشین و بدل صورت اصلی عمل ساخته تا سالمندان آثار و برکات این اعمال عبادی را از دست ندهند. در این فصل، برخی احادیث ناظر به احکام نماز، روزه، حج، جهاد و حجاب سالمند را آورده ایم و در یک بیان درازدامن، این احکام اختصاصی تبیین شده اند.
فصل یازدهم: هشدار به سالمندان بدکار
در فصل یازدهم، احادیثی گرد آمده اند که به سالمند بدکار، هشدار داده است. احادیث این فصل، سالمند را به حیا کردن از خداوند توصیه کرده و از فرجام سخت زشت کاری و پیمودن مسیر نادرست زندگی بیم داده اند؛ مسیری که به دوزخ می انجامد و حسرتی گران را بر دل سیاه سالمند گناهکار و اندوهی وصف ناشدنی را بر چهره او می نشاند. آری، سالمند بدکردار، دل سیاه خود را در زیر مویی سپید پنهان کرده و غافل از این است که شیطان در درون او رخنه نموده و بر رویش بوسه زده است؛ تعبیری زیبا از چیرگی شیطان بر انسان و افتادن وی به ورطه نابودی.
فصل دوازدهم: عوامل پیری زودرس
سالمندی به صورت همیشگی به ناتوانی و فرتوتی نمی انجامد. از این رو می توان سالمند بود و از فرسودگی و فرتوتی دور ماند. این فصل با شناسایی عوامل پیری، راه نمای خوبی برای داشتن یک سالمندی مطلوب و کم مشکل است. در احادیث این فصل، غم و اندوه فراوان، دشواری های زندگی و نارحتی های خانوادگی از عوامل پیری دانسته شده است. اموری که با روح و جان انسانی ارتباط دارد و تأثیرات مخرّبشان بر کالبد انسان، قابل انکار نیست. احادیث فصل دهم همچنین رعایت نکردن برخی امور بهداشتی و تغذیه نادرست را از عوامل پیری زودرس و فرسودگی انسان دانسته اند؛ اموری مانند شام نخوردن، خوردن گوشت مانده بو گرفته، آمیزش جنسی فراوان، آمیزش جنسی با افراد پیر، نشستن بر جای نمور، بالا رفتن از پلّه و با شکم پر به حمّام رفتن.
گفتنی است در هر صورت، عمر زیاد، آثار خود را بر بدن می گذارد؛ امّا می توان با رعایت این امور، آن را به تاخیر انداخت یا از شدّت آن کاست.
فصل سیزدهم: پیامدهای پیری و آسیب های آن
پیری با ناتوان شدن تدریجی و چه بسا کاستی عقل و زوال آن، از دست دادن توان تولید مثل و فراوان شدن بیماری ها یا مزمن شدن آنها همراه است. قدرت بدنی اشخاص پیر و در نتیجه قدرت کار آنان کاسته می شود و این موجب وابسته شدن آنان به دیگران می گردد. اگر سالمندی، اندوخته مالیِ در خور یا پشتیبان قوی و مناسب نداشته باشد، افزون بر اینها باید با فقر نیز دست و پنجه نرم کند. هزینه های درمان و مراقبت و انتظارات فرزندان و نوادگان، گاه به اندازه ای می رسد که سالمند ثروتمندِ تولید کننده را نیازمند کسانی می کند که سالها هزینه شان را تامین می کرده است. این آسیب، گاه به وسیله عوامل محیطی یا اعتقادی تشدید می شود و به اضطراب و ناآرامی روانی کشیده می شود که خود می تواند آسیبی جداگانه به شمار آید.
آسیب مهمّ دیگر، فراغت و بیکاری اجباری سالمندان پیر است. ایشان یا بازنشسته شده یا توان کار را از دست داده و از این رو، ساعت های فراوانی را بدون اشتغال مفیدی، سپری می کنند. بویژه در دنیای کنونی که شمار فرزندان، کمتر و دل مشغولی های آنان به گونه ای بیشتر شده که کمتر فرصت می یابند با پدر و مادرشان ارتباط داشته باشند، این آسیب بیشتر رخ می نماید. شاید سفارش برخی احادیث به اُنس گرفتن فرزندان با پدر و مادر، به منظور رفع همین مشکل است. البتّه فعّالیت های اجتماعی و خیریّه می تواند این آسیب را بزداید، هر چند جایگزین کار اقتصادی نمی شود.
آسیب کنار زده شدن و احساس بیهودگی نیز از زندگی سالمندی جدا نیست. شخصی که ده ها سال، یک اداره یا کارگاه و کارخانه را مدیریت کرده، در اوج تجربه و توانایی فکری بازنشسته می شود و شاهد مدیریت فردی است که گاه در اندازه وی نیست و چندان توجّهی هم به او نمی کند. گاهی حتّی فرزندان در خانه و همسر نیز توجّهی به سخنان او و راه نمایی هایش نمی کنند و به تدریج، او را منزوی می سازند، غافل از این که وجود سالمند مسلمان، به تنهایی کافی است که عذابی را از قومی دور کند، همان که در عرف ما به بابرکت بودن سالمندان مشهور شده است.
گفتنی است چند حدیث، دو خصیصه را در انسان، پیر ناشدنی دانسته اند: حرص زدن و آرزو کردن. آری، اگر انسان از آغاز زندگی این دو را مهار نکند، در پیری، بلای جان او می شود. انسان، پیر و ناتوان می شود؛ ولی سائق های روانی درون او، او را به دنبال آرزوهای دور و درازش روانه می کند و به کار بیش از معمول و خارج از توان وا می دارد و چه زود است چنین انسانی از پای درمی آید.
فصل چهاردهم: راهنمایی های برخی سالمندان
بخش پایانی کتاب به سخنان و رفتار پندآموز برخی سالمندان تاریخ اختصاص دارد. نوح(ع) با همه عمر طولانی اش، دنیا را مانند «خانه ای دو در» خوانده که از این در به درون خانه بروی و لحظه ای بیارامی و از در دیگر بیرون بیایی.
در این فصل از استقامت و پایداری عمار یاسر می خوانیم که در سن نود و سه سالگی شمشیر به دست برای احقاق حق در رکاب امام حقیقت علی(ع)، به میدان می آید و می رزمد.
در فصل چهاردهم، همچنین گزارشی از زندگی ساده و قناعت مدارانه سلمان، سالمندترین صحابی پیامبر خدا صلی الله علیه و اله، آمده است. وی در همان دوره ولایت و حکمرانی اش بر مدائن، پایتخت دولت ساسانی، اسوه زهد و دنیاگریزی نیز بوده است. افزون بر این از اصحاب بی نظیر و سال خورده امام حسین(ع) مانند حبیب بن مظاهر و مسلم بن عوسجه یاد شده است. این فصل با گزارش احوال پیرانی برنادل و حقجو ادامه می یابد که به اهل بیت و راه مستقیمشان محبّت و اعتقاد راسخ داشته یا یافته اند و نیز ادب و فروتنی برخی سال خوردگانی که در برابر حقیقت وجودیِ اشخاصی دهها سال کم سن تر از خود، سر تعظیم فرود آوردند؛ کسانی مانند علی بن جعفر در برابر امام جواد(ع) و حکیمه خاتون در برابر مادر بزرگوار امام مهدی(ع).
در پایان فصل نیز گزارش هایی از شجاعت و ایثار کمیل، سردار عارف و سال خورده امام علی(ع) برای حفظ مستمرّی قوم خود و همچنین کار و تلاش سخت و طاقت فرسای امام باقر(ع) در میان سالی به عنوان حسنِ ختام آمده است.