
کیسینجر میگوید: خاورمیانهی تک قطبی، جایی که آمریکای مسلط را همپیمانان منطقهای عربستان سعودی و اسرائیل به اتخاذ سیاستهای تهاجمی تشویق میکردند، منطقهی چندان باثباتی نبود. خاورمیانهی چندقطبی هم، خطرات خاص خودش را خواهد داشت.
فارس پلاس؛ گزارش ویژه: هنری کیسینجر، در مصاحبهای[1] با اشاره به احیای روابط دیپلماتیک عربستان سعودی و ایران با میانجیگری چین، این پرسش را مطرح کرده که چگونه پکن نویدبخش آغازی در خاورمیانهی چندقطبی خواهد بود.
این مطلب، صرفاً جهت اطلاعِ مخاطبان، نخبگان، اساتید، دانشجویان، تصمیمسازان و تصمیمگیران جهت اطلاع از نگاه اندیشکدههای غربی ترجمه شده و منعکسکنندهی مواضع و دیدگاههای هفتمین دوره کنفرانس بین المللی فناوری اطلاعات و دانش نیست.
دیوید اِگنِیشِس (David Ignatius) در این مقاله می نویسد:«هنری کیسینجر(وزیر پیشین امور خارجه ی آمریکا) با دیدن اقدام چین در میانجیگری و ایجاد روابط دوستانه بین عربستان سعودی و ایران، باید چنین احساسی داشته باشد که چنین رویدادی را پیشتر تجربه کرده است. این دیپلماسی مثلثی با اقدامی که خودش در سال ۱۹۷۱ هنگامی که وزیر امور خارجهی وقت آمریکا بود در گشایش با چین انجام داد شباهتی بسیار دارد. کیسینجر در گفتگویی که با او داشتم گفت: من این رویداد را تحولی شگرف در وضعیت راهبردی خاورمیانه (غرب آسیا) میبینم. سعودیها هم اکنون دارند با رو در رو قرار دادن آمریکا در برابر چین، توازن امنیتی خودشان را دنبال میکنند».
کیسینجر خاطر نشان کرد که او و رئیس جمهور ریچارد نیکسون (رئیس جمهور وقت آمریکا) توانسته بودند به همین شیوه از تنش های بین پکن و مسکو بهره بگیرند و با رو در رو قرار دادن چین و روسیه در تعامل تاریخی با چین استفاده کنند. تنش زدایی در منطقه ی خلیج فارس در کوتاه مدت برای همه خوب است. و اگر شی جین پینگ، رئیس جمهور چین میخواهد در مهار ایران و اطمینان بخشیدن به عربستان سعودی به ایفای نقش بپردازد برایش آرزوی بهترینها را داریم. آمریکا از سال ۱۹۷۹ تاکنون در تلاش بوده تا مسیر انقلاب ایران را به سمت ثبات تغییر بدهد! کیسینجر اینگونه استدلال می کند که اگر پکن در جایگاه میانجی صلح و آشتی پدیدار شود، چنین رویدادی در درازمدت، اصول و قواعد دیپلماسی بینالمللی را تغییر میدهد. آمریکا دیگر آن قدرت بلامنازع در منطقه نخواهد بود – تنها کشوری که توان و انعطافپذیری لازم وکافی را برای میانجیگری و اعمال توافق نامههای صلح داشته باشد. چین بخشی از این قدرت مسلط را مدعی شده است. کیسینجر توضیح میدهد: چین در سالهای اخیر اعلام کرده بایستی در ایجاد نظم جهانی مشارکت داشته باشد و با این اقدام (میانجیگری بین عربستان و ایران)، گام بزرگی در آن مسیر برداشته است. پررنگ شدن نقش چین، تصمیم گیریهای اسرائیل را نیز پیچیده میکند. همچنانکه تهران به سوی تبدیل شدن به کشوری مسلح به سلاح هستهای نزدیک و نزدیک تر میشود، سران اسرائیل، حملهی نظامی پیشدستانه ضد ایران را به عنوان آخرین حربه در نظر دارند. اما آنچنانکه کیسینجر خاطر نشان میکند: « از این پس برای زیر فشار قرار دادن ایران به ناچار باید منافع چین هم در نظر گرفته شود». چینیها فرصتطلب هستند. آنها از تلاش پی در پی و عمدتا بیمزد و مواجب آمریکا برای تقویت عربستان سعودی و مقاومت کردن در برابر جنگجویان نیابتی ایران در یمن، عراق و سوریه، سود خودشان را بردهاند. این آمریکا بود که مسیر ایجاد روابط دوستانه (عربستان و ایران) را هموار کرد اما در نهایت چینیها این موفقیت را به نام خودشان ثبت کردند! گفتگوهای سری عربستان – ایران دو سال پیش در بغداد با پشتیبانی مصطفی الکاظمی، نخست وزیر وقت عراق که هم پیمان نزدیک آمریکا بود آغاز شد. برخی نشستها هم در عمان برگزار شد، کشوری که به آمریکا نزدیکتر است. پس از شش دور گفتگو، نمایندگان ایران و عربستان سعودی بر سر تنظیم نقشهی راه برای از سرگیری روابط دیپلماتیک توافق کردند. روابطی که عربستان سعودی در سال ۲۰۱۶ در اعتراض به پشتیبانی مخفیانهی ایران از حوثیها در یمن به حال تعلیق درآورد. پیش از دستیابی به توافق نهایی و بازگشایی سفارتخانهها، سعودیها این مطالبه را پیش کشیدند که ایران به پشتیبانی از حوثیها اذعان نماید و حملاتش را متوقف سازد. واشنگتن همچنین پیش زمینهی حل و فصل جنگ هولناک در یمن را طراحی کرد. تیم لندرکینگ، فرستادهی وزارت امور خارجه آمریکا در یمن، آوریل گذشته به گفتگوهای برقراری آتش بس کمک کرد. هم اکنون هواپیماهای مسافربری از صنعا، پایتخت یمن به پرواز در میآیند و کالاها از حدیدیه، بندر اصلی این کشور وارد میشود. سعودیها به تازگی یک میلیارد دلار در بانک مرکزی یمن سپردهگذاری کردند تا این کشور را به ثبات برسانند. اینجا بود که چین از راه رسید و محصول را برداشت کرد (توافق را به نام خودش ثبت کرد)! هنگامی که در ماه دسامبر به عربستان سعودی سفر کرد قول داد از نفوذی که پکن در ایران داشت برای بستن توافق استفاده کند. به گفتهی منبع آگاه، هنگامی که هر سه طرف این ماه در پکن ملاقات کردند علی شمخانی مشاور امنیت ملی ایران، پشتیبانی از حوثیها را پذیرفت و موافقت کرد فرستادن سلاح برای آنها را متوقف کند. ایران همچنین متعهد شد چه مستقیم و چه از مسیر گروههای نیابتی به پادشاهی سعودی حمله نخواهد کرد. دو ماه دیگر با فرض اینکه ایران، حوثیها را مهار کند، دو کشور سفارتخانههای خود را در ریاض و تهران بازگشایی میکنند. امید است لندرکینگ هم تا آن وقت بتواند توافقنامه صلح را در یمن نیز به سرانجام برساند. مشکل بزرگی که باقی میماند برنامه ی هستهای ایران است. با توجه به فروپاشی برجام، ایران غنیسازی اورانیوم خود را شدت بخشیده و کارشناسان میگویند شاید اگر بخواهد میتواند ظرف دو ماه، سلاح هستهای سادهای را آزمایش کند. تهران در ماه جاری متعهد شد به آژانس بینالمللی انرژی اتمی اجازه خواهد داد نظارت شدید بر تاسیسات هستهای این کشور را از سر بگیرد. خاورمیانه که از دیرباز صحنهی درگیری بوده، دارد وارد بازی توازن میشود. عربستان سعودی با چین و ایران دوستی تازهای برقرار کرده، اما دارد با آمریکا نیز همکاری می کند و ۴۰۰ میلیون دلار برای کمک به اوکراین داده است؛ برای خرید ۷۸ فروند هواپیمای بوئینگ، ۳۷ میلیارد دلار هزینه کرده و از فناوری تازهی شبکه های 5G و 6G مشهور به O-RAN هم حمایت کرده، فناوری که شاید جای هوآوی چین را بگیرد. امارات نیز توجه ویژهای به چین دارد اما رابطهی دفاعی خود را با آمریکا حفظ کرده و دارد دعواهای منطقهای با قطر، ترکیه و لیبی را حل و فصل میکند. امارات، آنگونه که جیم متیس، وزیر پیشین دفاع آمریکا پیشتر گفته بود، از «اسپارتای کوچک» به «سنگاپور کوچک» تبدیل شده است. حقیقت این است که خاورمیانهی تک قطبی، جایی که آمریکای مسلط را همپیمانان منطقهای عربستان سعودی و اسرائیل به اتخاذ سیاستهای تهاجمی تشویق میکردند، منطقهی چندان باثباتی نبود. خاورمیانهی چندقطبی هم با کشمکشهای بیپایان خود، خطرات خاص خودش را خواهد داشت. و آنگونه که کیسینجر میگوید، بازی تازهای با قواعد تازه در راه است.
[1]-https://www.washingtonpost.com/opinions/2023/03/16/china-saudi-arabia-iran-middle-east-change/