
هر ساله در ورزش آبادان شاهد اقدامات نخنمای مدیرانی را شاهد هستیم که تنها نتایج آن افول سرمایههای اجتماعی، هدررفت بیتالمال، زمان و نابودی سهمیههای ملی و بینالمللی ورزش است.
علی دایلی- هنوز هم بسیاری بر این باور هستند که تیم فوتبال صنعت نفت آبادان زخم خورده از ناکارآمدی برخی مدیرانی است که طی ادوار مختلف با نفوذ و رایزنیهای خاص سکان صدارت و هدایت این تیم بزرگ را به انحاء و اشکال مختلف بهدست آوردهاند.
مدیرانی که هرچه تجربه بیشتری کسب میکردند، توفیقشان تنها در حدی بود که صرفاً هواداران زخم خورده از نامرادیها را، دلخوش به جایگاهی بهدور از شأن فوتبال آبادان مینمود.
در سالهای گذشته افراد زیادی (فوتبالی یا غیرفوتبالی با تجربه یا بی تجربه) داعیهدار کسب جایگاه مدیریتی یا فنی در این باشگاه میشد، اما برنده آن کسی بود که خارج از گود فوتبال با شرایط ویژه و با قدرتی که در بیرون از حیطه ورزش وجود داشت، گاهاً برخلاف تصور عامه هواداران به ناگاه بر کرسی مدیریت نشسته تا ثابت کند حالا اوست که سوار براسب مراد است، غافل از آنکه این اتفاق خاص شروعی بود بر عجیبترین دور تسلسل فوتبالی در تاریخ پرهیجان این ورزش.
پس از طی این فرآیند، مدیر بر کرسی نشسته باشگاه مردمی صنعت نفت آبادان ابتدا قول کسب نتیجهای بهتر از قبل را میدهد، مدتی بعد مدعی عدم وجود فوتبالیست خوب در شهر شده، سپس چشم پوشی از بازیکنان بومی آغاز و البته باز کردن راه برای هجوم بازیکنان غیربومی و بعضاً تاریخ مصرف گذشته آغاز میشود، فریاد بیپولی، عدم حمایت مسولان شهری و…در پایان فصل هم بهترین مکان تیم میشود میانههای پایین جدول و گهگاهی نیز یکی، دو پله مانده تا سقوط و البته چندباری هم سقوط به دسته اول و اینجاست که بازهم شاهد یک چرخه تکراری میشویم.
در اندک زمان باقیمانده تا شروع فصل جدید لیگ برتر چشمانتظار روی کارآمدن مدیری خاص هستیم و مجدداً همان داستان گله از بی پولی، فقدان بازیکن لازم، فوتبالیستهای وارداتی بی کیفیت، دست به دامن هواداران برای حمایت همه جانبه و ممانعت از سقوط تیم! کسب ردههای پایینی جدول(دلخوش کردن هوادار به نجات ازسقوط) استعفای همه اعضاء هیأت مدیره، فریاد هواداران برای مشخص کردن تکلیف تیم و…!
حال این سوال را باید از تک تک طرفداران دو آتشه تیم پرسید آیا بهجز این سناریوی تکراری طی سالهای گذشته شاهد اتفاق دیگری برای تیم فوتبال صنعت نفت آبادان بوده اند؟!
حالا این دور تسلسل باز هم اعضای هیأت مدیره این باشگاه در رخدادی نخنما و در حالی که شرایط کار در آبادان و دخالتهای برخی سیاسیون را در سالهای قبل دیده، چشیده و از سرگذراندهاند، در جایی که هوادار آبادانی هوشیارتر از همیشه و آگاه به مسائل درونی این باشگاه است، باز هم سناریوی از پیش طراحی شده اعضای هیأت مدیره این باشگاه به بهانه دخالتهای سیاسی به معرض اجرا درآمد.
در همین فاصله زمانی و در دورانی که تیمهای متمول یکی یکی بازیکنان این تیم را میبلعند، همین مدیران هستند که با فوت زمان، استخوانبندی تیم را از بین برده و با جدایی خیل گسترده بازیکنان، مجدداً این تیم را با سیمای جدید و یا نفرات جدید، قراردادهای بیشمار و رقمهای کلان خارج از عرف و بازیکنان بی کیفیت دیگر روانه مسابقات کرده و صدای علاقهمندان این تیم، کارشناسان و رسانهها را در میآورند.
سخنی با سیاسیون
اگر واقعاً دلسوز این تیم و در راه خدمت به هواداران صنعت نفت گام برمیدارید، به جای به کار بردن این حربههای منسوخ چیدمان مدیریتی در جایی که تخصصی در آن ندارید، نقش نظارتی خود را ایفاء و مدیران این باشگاه را در خصوص به خدمت گرفتن چنین بازیکنانی را با این کیفیت و با این مبالغ را به چالش کشده و تکلیف حقالناسی که از حق جوان آبادانی گرفته شده و در حلقوم بازیکنان بی کیفیت داخلی و خارجی میشود، مشخص کنید.
اگر واقعاً دلسوز این تیم و در راه خدمت به هواداران صنعت نفت گام برمیدارید، در سه سال گذشته کجا بودید که حالا و در سال انتخابات، فعالیت شما در همه حوزهها چند برابر شده؟ جای شهردار آسفالت میکنید، جای مربی ترکیب میچینید، جای مدیرعامل مربی انتخاب میکنید و جای شورای ورزش، اعضای هیأت مدیره منصوب میکنید!
در هر دو سوی ماجرا، اقدامات نخنما شده مدیرانی را شاهد هستیم که تنها نتایج آن افول سرمایههای اجتماعی، هدررفت بیتالمال و زمان و نابودی سهمیههای ملی و بینالمللی ورزش است.
پایان پیام/